تو نیستی
این باران بیهوده میبارد،
ما خیس نخواهیم شد،
بیهوده این رودخانهی بزرگ،
موج بر میدارد و میدرخشد،
ما بر ساحل آن نخواهیم نشست،
جادهها که امتداد مییابند،
بیهوده خود را خسته میکنند،
ما با هم در آنها راه نخواهیم رفت
دل تنگیها ، غریبیها هم بیهوده است
ما از هم خیلی فاصله داریم
نخواهیم گریست
بیهوده تو را دوست دارم
بیهوده زندگی میکنم
این زندگی را قسمت نخواهیم کرد
شعر این باران بیهوده میبارد ما خیس نخواهیم شد
بیشتر بخوانید » عمر گذشت و همچنان داغ وفاست زندگی